پرخاشگری در کودکان رفتار پیچیده ای که می تواند از عوامل مختلفی از جمله تأثیرات بیولوژیکی، محیطی و روانی ناشی شود.
پرخاشگری در کودکان به مجموعه ای از رفتارها اطلاق می شود که با خصومت، عصبانیت و قصد آسیب رساندن به خود، دیگران یا دارایی مشخص می شود. این می تواند به اشکال مختلف مانند پرخاشگری فیزیکی (کتک زدن، گاز گرفتن)، پرخاشگری کلامی (فریاد، توهین) و پرخاشگری رابطه ای (حذف، شایعه پراکنی) ظاهر شود. در حالی که فوران های گاه به گاه خشم بخشی طبیعی از رشد است، پرخاشگری شدید و مداوم می تواند پیامدهای منفی بر رفاه اجتماعی، عاطفی و تحصیلی کودک داشته باشد.
درک این نکته مهم است که رفتار پرخاشگرانه گاه به گاه بخشی طبیعی از رشد کودک است، به ویژه در دوران اولیه کودکی که کودکان هنوز در حال یادگیری تنظیم احساسات و معاشرت با دیگران هستند. با این حال، پرخاشگری مداوم و شدید که به طور قابل توجهی در عملکرد و رفاه کودک اختلال ایجاد می کند، نیاز به توجه و مدیریت مناسب دارد.
دلایل و عوامل خطر
عوامل متعددی می تواند در بروز پرخاشگری در کودکان نقش داشته باشد:
عوامل بیولوژیکی: برخی از کودکان ممکن است استعداد بیولوژیکی برای پرخاشگری داشته باشند. این می تواند شامل عوامل ژنتیکی، شرایط عصبی، عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز، یا مشکلات در خود تنظیمی باشد.
عوامل محیطی: محیطی که کودک در آن رشد می کند و در تعامل است می تواند بر پرخاشگری او تأثیر بگذارد. عواملی مانند قرار گرفتن در معرض خشونت، سوء استفاده، غفلت، تربیت ناسازگار یا خشن والدین، پویایی مخرب خانواده و عوامل استرسزای اجتماعی-اقتصادی میتوانند به رفتار پرخاشگرانه کمک کنند.
الگوسازی و تقویت: کودکان با مشاهده رفتار اطرافیان، به ویژه والدین، خواهر و برادر و همسالان خود، یاد می گیرند. اگر شاهد رفتار پرخاشگرانه باشند یا برای پرخاشگری تقویتی دریافت کنند (مانند به دست آوردن آنچه می خواهند از طریق اعمال پرخاشگرانه)، ممکن است چنین رفتاری را تقلید کرده و ادامه دهند.
عوامل عاطفی و اجتماعی: مشکلات در تنظیم هیجانی، تحمل ناامیدی، کنترل تکانه و کمبود مهارت های اجتماعی می تواند به پرخاشگری کمک کند. کودکانی که برای درک و بیان درست احساسات خود تلاش می کنند، ممکن است به پرخاشگری به عنوان راهی برای برقراری ارتباط یا مقابله متوسل شوند.
عوامل روانشناختی: برخی از شرایط روانی می تواند با پرخاشگری در کودکان همراه باشد. به عنوان مثال، اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD)، اختلال سلوک (CD)، اختلال کمبود توجه – بیش فعالی (ADHD)، یا اختلالات خلقی ممکن است به رفتار پرخاشگرانه کمک کنند.
مدیریت پرخاشگری در کودکان
مدیریت پرخاشگری در کودکان نیازمند رویکردی جامع و فردی است. در اینجا چند استراتژی کلی وجود دارد که می تواند مفید باشد:
فرزندپروری مثبت: ارائه فرزندپروری مداوم، پرورشی و ساختارمند می تواند به کودکان کمک کند تا یک دلبستگی ایمن و الگوهای رفتاری مناسب ایجاد کنند. این شامل تعیین محدودیت ها و انتظارات روشن، استفاده از تقویت مثبت برای رفتار مورد نظر، و اجرای پیامدهای مناسب برای پرخاشگری است.
آموزش و الگوسازی مهارت های اجتماعی: کمک به کودکان برای یادگیری و تمرین مهارت های اجتماعی مناسب می تواند پرخاشگری را کاهش دهد. این شامل آموزش مهارت های همدلی، دیدگاه سنجی، حل مسئله، ارتباط و حل تعارض از طریق ایفای نقش، مربیگری و تعاملات هدایت شده است.
تکنیک های تنظیم هیجانی: آموزش راهبردهایی به کودکان برای شناخت و مدیریت موثر احساساتشان بسیار مهم است. این می تواند شامل تمرینات تنفس عمیق، تکنیک های تمدد اعصاب، فعالیت های تمرکز حواس و ارائه زبان مناسب برای بیان احساساتشان باشد.
تشویق خروجی های غیر تهاجمی: ترویج فعالیت هایی که انرژی و احساسات کودکان را به خروجی های مثبت هدایت می کند می تواند مفید باشد. این می تواند شامل درگیر شدن در ورزش، هنر، موسیقی یا سایر فعالیت هایی باشد که به آنها اجازه می دهد خود را به شیوه ای غیر تهاجمی ابراز کنند.
سازگاری ساختاری: ایجاد روالها، قوانین و پیامدهای ثابت می تواند حس ثبات و قابل پیش بینی را برای کودکان فراهم کند. انتظارات و پیامدهای واضح برای پرخاشگری باید در محیط های مختلف (خانه، مدرسه، و غیره) به طور پیوسته در میان گذاشته شود.
جستجوی کمک حرفه ای: اگر پرخاشگری علیرغم تلاش برای مدیریت آن ادامه یابد، یا به طور قابل توجهی بر عملکرد و رفاه کودک تأثیر بگذارد، ممکن است لازم باشد از متخصصانی مانند متخصص اطفال، کاردرمانگر یا روانشناس کمک بگیرید. آنها می توانند ارزیابی، تشخیص و مداخلات تخصصی بیشتر متناسب با نیازهای خاص کودک را ارائه دهند.
مهم است که به یاد داشته باشید که هر کودک منحصر به فرد است و مدیریت پرخاشگری در کودکان باید بر اساس سن، مرحله رشد و علل زمینه ای آن ها فردی باشد. مشارکت متخصصان، مانند کاردرمانگران و روانشناسان، می تواند در ارائه حمایت های تخصصی و مداخلات برای مقابله موثر با پرخاشگری بسیار ارزشمند باشد.
کاردرمانی پرخاشگری کودکان
کاردرمانگران بر کمک به افراد برای توسعه یا بازیابی مهارتهای ضروری برای فعالیتهای روزانه یا «شغلهایی» که برایشان معنادار است، تمرکز میکنند. در زمینه مدیریت پرخاشگری در کودکان، کاردرمانگران می توانند به روش های زیر کمک کنند:
کاردرمانگران ارزیابیهای جامعی را برای درک عوامل زمینهای مؤثر در پرخاشگری انجام میدهند، مانند مسائل پردازش حسی، مشکلات تنظیم هیجانی، یا نقص در مهارتهای اجتماعی. آنها از ابزارهای استاندارد، مشاهدات و مصاحبه ها برای جمع آوری اطلاعات استفاده می کنند.
برخی از کودکان ممکن است مشکلات پردازش حسی داشته باشند، جایی که برای پردازش و پاسخگویی مؤثر به اطلاعات حسی تلاش می کنند. متخصصان کاردرمانی از درمان یکپارچگی حسی برای مقابله با این چالش ها استفاده می کنند و به کودکان کمک می کنند پاسخ های خود را به محرک های حسی تنظیم کنند، که می تواند پرخاشگری را کاهش دهد.
متخصصان کاردرمانی به کودکان راهبردهایی برای شناخت و مدیریت احساسات و همچنین مهارت های مقابله ای برای کنترل ناامیدی و خشم می آموزند. آنها ممکن است از تکنیک هایی مانند تمرینات تنفس عمیق، تکنیک های خودتنظیمی حسی، فعالیت های ذهن آگاهی و مداخلات شناختی-رفتاری استفاده کنند.
رفتار پرخاشگرانه اغلب میتواند ناشی از چالشهایی در درک نشانههای اجتماعی، کمبودهای همدلی یا مشکل در ایجاد و حفظ روابط مثبت باشد. OT می تواند با کودکان در بهبود مهارت های اجتماعی از جمله چشم انداز، حل مسئله، حل تعارض و قاطعیت مناسب کار کند.
متخصصان کاردرمانی ممکن است تغییرات محیطی را برای به حداقل رساندن محرک های پرخاشگری توصیه کند. این می تواند شامل ایجاد روال های ساختاریافته، ایجاد انتظارات روشن، سازماندهی محیط فیزیکی، و اجرای پشتیبانی های بصری یا برنامه های بصری باشد.
روانشناسی برای مدیریت پرخاشگری
روانشناسان متخصص در روانشناسی کودک با پرداختن به عوامل روانشناختی زمینه ای که در رفتار پرخاشگرانه نقش دارند، نقش مهمی در مدیریت پرخاشگری ایفا می کنند. مشارکت آنها شامل:
روانشناسان ارزیابی هایی را برای درک عوامل روانی و عاطفی مؤثر بر پرخاشگری انجام می دهند. آنها شرایطی مانند اختلال نقص توجه – بیش فعالی (ADHD)، اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD)، اختلال سلوک (CD)، یا سایر مسائل مربوط به سلامت روان را که ممکن است با پرخاشگری همراه باشد، ارزیابی می کنند.
روانشناسان از مداخلات رفتاری مبتنی بر شواهد برای اصلاح رفتارهای پرخاشگرانه استفاده می کنند. این مداخلات ممکن است شامل تکنیکهای اصلاح رفتار، مانند تقویت مثبت، اقتصاد نشانهها، و قراردادهای رفتاری برای تشویق رفتارهای طرفدار اجتماعی و کاهش پرخاشگری باشد.
درمان شناختی-رفتاری (CBT) یکی از روشهای رایج در مدیریت پرخاشگری در کودکان است. CBT بر شناسایی و اصلاح الگوهای افکار منفی و آموزش مهارت های جدید به کودکان برای مدیریت احساسات و رفتار تمرکز دارد. این می تواند به کودکان کمک کند تا مهارت های حل مسئله را توسعه دهند، مدیریت خشم را بهبود بخشند و کنترل خود را افزایش دهند.
روانشناسان با خانواده ها برای بهبود ارتباطات، تقویت مهارت های فرزندپروری و ایجاد راهبردهای نظم و انضباط مداوم کار می کنند. آنها ممکن است آموزش هایی را در مورد درک علل پرخاشگری، مدیریت رفتارهای چالش برانگیز و ترویج پویایی مثبت خانواده ارائه دهند.
روانشناسان اغلب با سایر متخصصان درگیر در مراقبت از کودک مانند معلمان، مشاوران مدرسه و … همکاری می کنند تا از یک رویکرد هماهنگ برای مدیریت پرخاشگری اطمینان حاصل کنند. آنها بر اساس تخصص خود راهنمایی، پشتیبانی و توصیه می کنند.
بیشتر بخوانید :